سادگی ها

داستانهای دخترک و اقیانوس

سادگی ها

داستانهای دخترک و اقیانوس

خواب

دخترک خیلی آروم روی سطح لرزون آب دراز کشید و با خودش فکر کرد ... شاید این آخرین بار باشه. به آسمون آبی و بدون ابر یه نگاه کوچیک انداخت ، با اینکه دیشب بارون نم نم اومده بود امروز دوباره آفتاب چشمشو زد... اقیانوس هیچ کدوم از اینا رو ندید... خسته س ... خیلی وقته خوابیده.
نظرات 3 + ارسال نظر
someone یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 01:35 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
جوابت را توی وبلاگم دادم ...

هیچ گاه به اقیانوس اعتماد نکن ..
چون ممکنه یک روز توش غرق شی ..

2khtarepayeezi یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 03:27 ب.ظ http://www.2khtarepayeezi.blogsky.com/

پشت هر نم نم بارونی ،یک آفتاب تابیده می شه،
بعد از اشک ریختن هم دل سبک می شه و مثل آسمون آفتابی می درخشه
اما خستگی می مونه:(

آیدا دوشنبه 12 شهریور 1386 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.taraneyegandom.blogsky.com

تو درست می گی. اقیانوس خیلی وقتا چشماشو می بنده و نمی خواد ببینه... شایدم خودشو به خواب زده... کسی چه می دونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد